در این مقاله قصد داریم شمارا با کتاب اثر مرکب نوشته دارن هاردی آشنا کنیم. کتابی که احتمالاً بهواسطهی شهرت زیاد آن، نامش به گوشتان خورده باشد.
امروزه در هرلحظه و در هر فضایی با تبلیغات زیادی برای کسب درآمد فراوان، تناسباندام، جوانتر شدن، جذابتر شدن و… مواجه هستیم که این تبلیغات هرروز گستردهتر شده و همگی موفقیت یکشبه را وعده میدهند. این پیامهای تبلیغاتی تکراری، ما را دچار گمراهی کرده و از راههای اصولی و بنیادی دور میکنند. درنتیجه بهجای تلاش، برنامه ریزی و صبر برای حصول موفقیت دلخواه، دلخوش به وعدههای رؤیایی تبلیغات میشویم.
باید این حقیقت را پذیرفت که موفقیت آسان به دست نخواهد آمد. هیچ کتابی بدون خواست و عمل شما نمیتواند شمارا به موفقیت برساند و هیچ رژیم غذایی بدون ارادهی شما نمیتواند باعث کاهش وزنتان شود. باید پذیرفت که هیچگاه یکشبه میلیاردر نخواهید شد و هرگز موفقیت های بزرگ بدون تلاش، تمرین و تکرار حاصل نمیشود. برای شروع مسیر باید این واقعیات را پذیرفت و بعد از خود پرسید: در کجای مسیر اهداف و زندگیمان ایستادهایم؟
در میان روشها، فرمولها و وعدههای دروغین و غیرواقعی، اثر مرکب شاید از معدود روشهای واقعی و علمی برای رسیدن به موفقیت و رشد فردی باشد. مضمون و هدفگذاری کتاب اثر مرکب به نحوی است که ورزشکار، هنرمند، مدیر، کارمند، مرد، زن، پیر، جوان و هر مخاطبی در هر سن و حرفه ای میتواند از آن بهرهمند شود و برای رسیدن به خواسته های خود از آن بهره بگیرد. ازنظر نویسنده راهحل تمام مسیرها اثر مرکب است تا آنجا که در مقدمه ی کتاب ادعایی بزرگ میکند و میگوید: مهم نیست چه چیزی یاد میگیرید یا از چه استراتژی و تاکتیکی استفاده میکنید، موفقیت درنتیجه اثر مرکب به دست میآید.
برشی از کتاب:
«بالاخره وقت آن رسیده کسی رک و پوستکنده این واقعیت را به شما بگوید که مدتهاست سرتان را شیره مالیدهاند. هیچ گلولهی جادویی وجود ندارد که به مشکلات موجود در مسیر موفقیت تیر خلاص را بزند، هیچ دستور پخت مخفیانه ای برای طبخ موفقیت و هیچ راه میانبری برای رسیدن به آن وجود ندارد.»
درواقع اصل اثر مرکب را میتوان در این جمله خلاصه کرد: قاعدهی بهره بردن از مزایای عظیم انتخابها و کارهای کوچک.
در این کتاب خواهیم آموخت که اعمال کردن یک سری جزئیات کوچک و ظریف در هر کاری میتواند در اثر گذر زمان تغییرات بزرگی ایجاد کند؛ یعنی هر چیز کوچک و جزئیای که درگذر زمان ریتم پیدا کند، اثرات کوچک و ناچیزش مرکب شده و ناگهان در یک نقطهای تغییر بسیار بزرگی ایجاد میکند. در ادامه با نویسنده ی این اثر آشنا خواهیم شد:
درباره دارن هاردی
دارن هاردی-متولد ۱ فوریه ۱۹۷۱- نویسنده و سخنران موفقیت مشهور اهل آمریکاست. او در سنین پائین به موفقیتهای بزرگی در تجارت رسیده و در ۲۷ سالگی صاحب شرکتی به ارزش پنجاه میلیون دلار بوده است.
هاردی در سال 2007، ناشر و دبیر تحریریه مجله موفقیت (success magazine) شد. هاردی کتاب اثر مرکب را در سال 2010 نوشت؛ کتابی که تاکنون ازنظر منتقدان بهترین اثر او به شمار میرود. دارن همچنین مدیریت دو شبکه تلویزیونی مرتبط با توسعه فردی بانام «شبکه مردم» و «شبکه آموزش موفقیت» در آمریکا را بر عهده دارد.
نکته جالب اینجاست که دارن هاردی موفقیتهای عظیم خود را نتیجه ی به کار بردن همان اصولی که خودش در کتاب اثر مرکب بیان کرده عنوان میکند.
از این نویسنده کتابهای دیگری نیز چاپ شده است که در این میان میتوان به «ترن هوایی کارآفرینی»، «بهترین سال زندگی تو»، «استثنا باشید» و «تصمیمات سرنوشتساز» اشاره کرد که همگی در باب موفقیت و توسعه فردی میباشند.
در ابتدای کتاب اثر مرکب نظرات بیش از 20 نویسنده، سخنران و مدیر موفق در جهان، در مورد کتاب اثر مرکب آورده شده است، افرادی مانند برایان تریسی، جک کنفیلد و دیوید باخ هرکدام چند خطی در مورد محتوای جذاب و اصولی کتاب توضیح دادهاند و آن را به همه توصیه کردهاند.
سپس با پیام ویژه آنتونی رابینز برای کتاب مواجه میشوید. در ادامه نیز مقدمه کتاب با قلم خود دارن هاردی شمارا برای آغاز مطالعه کتاب اثر مرکب آماده خواهد کرد.
بیایید برخی از مفاهیم کتاب را باهم مرور کنیم… .
اهمیت انتخابها
اثر مرکب اصل به دست آوردن پاداشهای بزرگ از طریق مجموعه ای از انتخاب های کوچک و هوشمندانه است؛ یعنی شما با قدمهایی کوچک که در ظاهر به چشم نمیآیند، به نتایج بزرگی دست پیدا کنید. این اصل کلی مبتنی بر فرمول ذیل است:
انتخابهای کوچک و هوشمندانه + پایداری و ثبات قدم + زمان = ایجاد تفاوتهای بنیادین
ما باید مراقب انتخابهای تکراری، کوچک و بهظاهر بیاهمیتمان باشیم. اهمیت تغییرات کوچک در بلندمدت زمانی مشخص میشود که آنها را همچون تغییر زاویه ی یک کشتی در نظر بگیرید که در یک اقیانوس در حال حرکت است. شاید در ابتدا این تغییرات ناچیز و بیاهمیت به نظر برسند ولی وقتی در بلندمدت در یک مسافت طولانی تغییر را مشاهده میکنیم متوجه میشویم که چقدر میتواند تفاوت ایجاد کند.
تفکر مایکروویوی و فست فودی در مورد موفقیت هرگز وجود ندارد!
ما باید به این باور برسیم که موفقیت عمدتاً از طریق انجام پیوسته کارهای معمولی، غیر مهیج، خسته کننده و گاه برنامه ریزیهای سخت روزانه به دست میآید و اگر هم موفقیتی یکشبه به دست بیاید، معمولاً یکشبه هم از دست خواهد رفت.
دارن هاردی به ما میآموزد موفقیتهای یکشبه و فوری را فراموش کنیم و بهجای دل بستن به شانس و اقبال، فرمول سختکوشی و نظم را برای معادلهی چند مجهولی زندگی بینظم خود بکار ببریم
در بخشی از کتاب آمده است:
شانس= آمادگی + نگرش + فرصت + اقدام
بر اساس این فرمول هرکسی در زندگی میتواند خوششانس باشد، اگر خودش بخواهد!
اگر برای رسیدن به خواستههایمان تلاش کنیم و دنبال کسب مهارتهای لازم برویم و با دید صحیح به شرایط و امکانات و قابلیتهای خودمان نگاه کنیم، دو شرط اول شانس را در اختیار خواهیم داشت. همچنین اگر فرصتها را بشناسیم و در زمان درست اقدامات لازم را انجام دهیم چهار گام رسیدن به خوششانسی را طی کردهایم.
اعتیاد به عادتهای خوب و بد
یکی از نکات مهم برای رشد و توسعهی فردی، پرورش عادات خوب و همچنین پیوستگی و ثبات قدم در انجام آنهاست. مطالعات روانشناسی نشان دادهاند که ۹۵ درصد از هر چیزی که احساس میکنیم، فکر میکنیم و انجام میدهیم درنتیجه یک عادت یاد گرفتهشده است. عادت ها کمک میکنند ما بدون فکر کردن کارهای روزمره مان را چه خوب و چه بد انجام دهیم؛ اما این تداوم عادات مثبت است که میتواند شخص را از دیگران متمایز کند.
شاید خیلی از ما انسانها معتقدیم عادات بدی نداریم اما وقتی بررسی میکنیم که چند ساعت از وقت روزانه مان را به بطالت میگذرانیم، چند ساعت در روز تلویزیون میبینیم و در فضای مجازی میچرخیم، چند بار در هفته نوشابه میخوریم و چه اخبار بدردنخوری میشنویم، متوجه خواهیم شد که عادات بد فراوانی داریم که از آنها بیخبریم!
ما همه اعتیاد به عاداتمان داریم و این عادات خوب و بد تمام زندگی ما را فراگرفته اند.
در کتاب اثر مرکب راهکارهای مفیدی برای شناخت عادتها و همچنین تمریناتی برای ترک عادتهای بد و ایجاد عادتهای خوب ارائه شده است؛ که چکیدهی آن را در ادامه بررسی خواهیم کرد:
پنج استراتژی برای ریشهکن کردن عادتهای بد:
اول: ابتدا محرکهایی که باعث به وجود آمدن عادتهای بدتان میشوند را شناسایی کنید.
دوم: اطرافتان را از محرکها پاکسازی کنید.
سوم: عادتهای بدتان را با عادتهای خوب جایگزین کنید.
چهارم: برای خلاصی از عادتهای بدتان، گاهی لازم است آرام شروع کنید.
پنجم: برای خلاصی از عادتهای بدتان، گاهی لازم است یکباره و با جدیت شروع کنید.
شش استراتژی برای ایجاد عادتهای خوب:
اول: خودتان را برای موفقیت آماده نگهدارید.
دوم: به اضافه کردن فکر کنید، نه کم کردن.
سوم: کارهایتان را به فردی مورد اعتماد بگویید.
چهارم: یک همراه موفقیت پیدا کنید.
پنجم: رقابت و رفاقت ایجاد کنید.
ششم: بعد از رسیدن به پیروزیهایتان، هرچند کوچک، جشن بگیرید.
لازم است این نکته را بدانیم که برای تغییر و اصلاح و ایجاد اثر مرکب مثبت در زندگیمان باید ازآنچه بر ما تأثیر میگذارند آگاه باشیم.
«ورودیهای ذهن، ارتباطها و محیط» سه عامل اساسی هستند که در رفتار، عادات و سبک زندگیمان مؤثرند.
خروجی ذهن بستگی به ورودیهای ذهن دارد. اگر ورودی خوب و مفید باشد در نتیجه خروجی خوبی هم خواهیم داشت و بالعکس؛ بنابراین بهتر است اطلاعات، اخبار و مطالب ورودی به ذهن مثبت باشد تا نتایج مثبتی نیز حاصل شود.
مورد بعدی ارتباطمان با دیگران است. افرادی که با آنها ارتباط داریم ۹۵ درصد موفقیت یا شکست ما را تعیین میکنند. ما به آدمی تبدیل میشویم که بیشتر وقتمان را با او میگذرانیم. پس باید بهدقت اطرافیانمان را بررسی کنیم و در انتخاب آنها حساس باشیم.
و موضوع سوم محیط است، تغییر محیط، چشمانداز را تغییر میدهد. محیط فیزیکی، محیط خانه، محیط کار و محیط اطراف ما باید به گونه ای باشد که مثبت و سازنده باشد.
راهکارهایی برای این موضوع که دارن هاردی در کتاب اثر مرکب به آن اشاره کرده است:
از موقعیت هایی که شما را از مسیر هدف دور میکند بپرهیزید. اگر میخواهید ذهنتان با بالاترین توان عملکرد آن کار کند باید نسبت به اطلاعاتی که به خورد آن میدهید آگاه باشید. افکار منفی را بیرون بریزید و ایده های الهامبخش و مثبت را جایگزین کنید. یکی از روشهای مؤثر برای محافظت از ذهن این است که برای اطلاعاتی که قرار است به ذهن وارد شود فیلتر بگذارید.
دیگر اینکه سعی کنید با افراد و دوستانی که رفتارها و عادت های مثبت و الهام بخش دارند بیشتر رفتوآمد داشته باشید و با افرادی که شمارا از مسیر صحیح دور میکنند قطع رابطه کنید. روش دیگر این است که یک همکار موفقیت برای خود داشته باشید، شخصی که مثل شما متعهد به مطالعه و توسعه شخصی باشد و در مورد مسیر، برنامهها، مشکلات و موفقیت ها با او صحبت کنید.
شتاب بخشی
موضوع دیگری که در کتاب بدان اشاره شد شتاب بخشی است. همه ما در مسیر کار خود ممکن است با موانعی روبه رو شویم که از آن بهعنوان موانع ذهنی یاد میشود. وقتی به محدودیتی برخوردیم، بهجای رها کردن مسیر و تسلیم شدن باید با قاطعیت و انرژی مضاعفی مسیر را دنبال کنیم تا به کارمان شتاب ببخشیم.
محدودیت ها برای همه افراد وجود دارد ولی اگر شما بدون توجه به این محدودیت ها مسیر خود را ادامه دهید از بقیه جلو خواهید زد. درست مانند چند متر آخر مسابقه دوچرخه سواری که در نهایت شخصی پیروز میشود که با شتاب گرفتن و تلاش مضاعف از بقیه پیشی میگیرد و به خط پایان میرسد.
وقتی شرایط عالی باشد، همهچیز آسان است. هیچ حواسپرتی و مزاحمتی وجود ندارد و هیچ مانعی قدمهای شمارا سست نمیکند؛ اما وقتی مشکلی پیش میآید، لحظه ای فکر تسلیم شدن از سر آدمی میگذرد. این همان وقتی است که شما باید شایستگیتان را برای پیشرفت اثبات کنید.
همانطوری که جیم ران گفت: «آرزو نکنید که ایکاش آسانتر بود، آرزو کنید خودتان بهتر بودید.»
بنابراین اگر هدف یا اهداف مثبتی در ذهن خود دارید، اگر میخواهید موفق، ثروتمند و سالم باشید و روابط بهتری را با دیگران تجربه کنید، زمان آن رسیده است که آغازگر یک زندگی هدفمند باشید. درنتیجه، اگر به رشد و توسعهی خود اهمیت میدهید و علاقه به برنامهریزی دارید، همین حالا این کتاب را تهیه نمایید تا با خواندن آن، پلههای موفقیت را یکییکی طی کنید و به یک برنامهریز حرفهای برای رسیدن به اهداف متعالیتان تبدیل شوید.
نویسنده: رضا قاسمی