تفکر انتقادی توی انگلیسی معادلش میشه critical thinking، شاید بهترین ترجمه براش سنجشگرانه اندیشیدن باشه، اما چون همه جا گفتن تفکر نقادانه یا انتقادی، ماهم اینجا همین رو استفاده کردیم. احتمالا آدمایی رو دیدید که قبل و بعد از خوندن یک کتاب یا دیدین یه سخنرانی دوتا نظر کاملا متفاوت دارن، ممکنه یه روز طرفدار فلسطین باشن و روز بعد ببینید که دارن از اسرائیل دفاع میکنن. ما کاری نداریم که کی ظالمه و کی مظلوم، صحبتمون درمورد این تغییر عقیده‌س، وقتی یک نفر بلافاصله 180 درجه تغییر نظر میده، یعنی به هرحال یا عقیده قبلی یا عقیده الانش مشکل داره، اما چی باعث شده یکی از این عقاید رو داشته باشه؟ اگه عقیده قبلی مشکل داشته چرا سال‌ها باهاش بوده و متعصبانه ازش دفاع کرده، اگه باور جدیدش مشکل داره، چرا توی چند روز به این باور رسیده و کل گذشته‌ش رو داره زیر سوال میبره؟ دلیلش تنها یک چیزه، این آدم مهارت سنجشگرانه اندیشیدن رو نداره. البته درمورد تغییر یک باور نمیتونیم این رو بگیم، اما کسایی که میبینید زود به زود با شنیدن هر خبری یا خوندن هر پستی توی تلگرام و اینستاگرام نظرشون عوض میشه یا بدون چک کردن اعتبارش و مطمئن شدن از درستیش برای بقیه میفرستن، از اساس توی این مهارت مشکل دارن. این یه سری نمونه‌های کوچیک ازش بود. نداشتن تفکر انتقادی میتونه یه شرکت رو نابود کنه، یه ازدواج عاشقانه رو به طلاق برسونه و یه اکیپ دوستانه‌ی عالی رو از هم بپاشونه. اگه شما نمیخواین عامل این خرابیا و مشکلات باشین، اول از همه این مهارت رو توی خودتون تقویت کنید و بعد شروع کنید به ترغیب کردن بقیه به آموزش دیدن در این زمینه و تقویت کردن تفکر نقادانه‌شون. شاید مهمترین مسولیت الان شما توی زندگی، انجام دادن همین کار و بهتر کردن شرایط فکری و عملکردی خودتون و اطرافیانتون باشه.