تابهحال برایتان پیش آمده که از کاری که میکنید یا نتیجهای که میگیرید راضی نباشید؟ بهعنوان مثال وقتی در امتحان نمرهی 18 کسب میکنید خود را به دلیل عدم کسب نمرهی 20 سرزنش میکنید؟ یا اگر فقط یک یا دو مورد از بخشهای برنامهی روزانهی خود را انجام ندهید، خود را سرزنش کرده و از خودتان ناراضی هستید؟ اگر اينگونه موارد برای شما هم پیش آمده است، احتمالاً دچار کمال طلبی منفی هستید.
اما کمال طلبی چیست؟
کمال طلبی یعنی اینکه فرد استانداردی را که حتی یک پله پایینتر از کامل و ایده آل است نمیپذیرد و انتظار دارد عملکرد و نتیجه اش فراتر از حد لزوم و نیاز باشد. افراد کمال طلب با خود میگویند: «ارزش من به این است که بتوانم به اهدافی که برای خود تعیین کرده ام برسم؛ در غیر این صورت من یک فرد کاملاً شکستخوردهام.»
کمال طلبی در نوع خودش ویژگی مثبتی است زیرا موجب میشود همواره رو به جلو حرکت کنیم، هدفهای جدید تعیین کنیم و در زندگی راکد و ساکن نباشیم؛ اما وقتیکه این کمال طلبی حالت افراطی پیدا کند، به کمال طلبی منفی تبدیل شده و در زندگی ما اختلال ایجاد میکند و بهمرور به ما آسیب خواهد زد.
کمال طلبی منفی زمانی معنا پیدا میکند که فرد ارزش خود را به نتیجهی تلاشهایش گره میزند و در صورت شکست خوردن در رسیدن به اهداف، آسیبهای جدی میبیند.
نشانههای کمال طلبی منفی
میل به بینقص انجام دادن کارها
این خصوصیت باعث میشود که اکثر کارها و تصمیمها را نیمه کاره رها کنیم؛ زیرا در اواسط راه به نقصهای کوچک و بزرگی برخورد میکنیم و درنتیجه تصمیم به عدم ادامهی مسیر بهطور موقت یا حتی دائمی میگیریم. درحالیکه همیشه لازم نیست در همهی کارها و زمینهها بینقص باشیم؛ گاهی اوقات همینکه بتوانیم کارمان را تا حد لزوم پیش ببریم کفایت میکند.
تعیین استانداردهای بالا و عدم رضایت از رسیدن به اهداف
گاهی اوقات وقتی به قله و هدفی که تعیین کرده بودیم میرسیم، راضی و شادمان نیستیم و سریعاً قله و هدف بالاتری را برای خودمان تعریف میکنیم. با این کار قاعدتاً نمیتوانیم از موفقیتهایی که به دست میآوریم لذت ببریم و دائماً احساس ضعف و ناکافی بودن خواهیم داشت. در کمال طلبی منفی گاهی اوقات افراد ارزشمندی خود را به دستاوردها و موفقیتهایی که داشتهاند یا در آینده خواهند داشت گره میزنند. درواقع تمام عمر تلاش میکنند تا به موفقیتهایی دست یابند تا مورد تائید دیگران واقع شوند و از نگاه دیگران موفق و ارزشمند به نظر بیایند. یکی از ویژگیهای بارز افراد کمال طلب افراطی این است که نمیتوانند موفقیتهایشان را جشن بگیرند و از آن چیزی که به دست آوردند خوشحال باشند.
تفکر صفر و صد در مورد مسائل
یکی از تفکراتی که افراد کمال طلب دارند تفکر صفر و صد (همه یا هیچ) است. بهعنوان مثال میگویند: «من یا بهطور کلی ورزش نمیکنم یا اگر میکنم باید در آن رشته، مدال المپیک کسب کنم» یا بهطور مثال «من باید در امتحان نمره ی 20 را کسب کنم. در غیر این صورت نمره ی 19 با صفر تفاوتی برای من ندارد.»
مثال دیگری که اکثر افراد دچار آن هستند، کمال طلبی افراطی در مورد برنامهریزی روزانه است. اینگونه افراد معتقدند: «تمام موارد برنامه باید از دید تئوری یک برنامه ی بیعیب و نقص باشد و باید به تکتک آنها عمل کنم. در غیر این صورت این برنامه شکست خورده است. حتی اگر فقط یک مورد از کارها انجام نشود.» این طرز تفکر نادرست باعث میشود که همیشه احساس شکست داشته باشیم و هیچگاه کاری را تا انتها دنبال نکنیم.
گاهی اوقات کمال طلبی ما آنقدر به شکل افراطی زیاد میشود که حتی شبیه به وسواس شده و موجب میشود که از اصل مطلب دور شویم. بهعنوان مثال وقتی میخواهیم یک ارائه ی پاورپوینت آماده کنیم آنقدر به جزئیات و فرعیات مانند رنگ اسلاید، فونت و… توجه میکنیم که از محتوای اصلی غافل میشویم. در حالی که بهتر است ابتدا ۷۰ درصد محتوای اصلی را آماده کرده و سپس کمکم آن را بهبود بخشیم.
اگر دچار کمال طلبی افراطی و منفی باشیم فکر میکنیم فقط خودمان میتوانیم کاری را به بهترین شکل انجام دهیم و اگر قرار باشد این کار را دیگری انجام دهد قطعاً بهخوبی ما نخواهد توانست از عهده ی آن برآید؛ بنابراین کسانی که کمال طلبی منفی دارند در امور تیمی و گروهی بیشتر مسئولیت را خودشان بر عهده میگیرند؛ زیرا احساس میکنند دیگران نمیتوانند آن کار را بهدرستی انجام دهند.
چند ویژگی و نشانه دیگر افراد مبتلا به کمال طلبی منفی
1 تفریح و فراغت را اتلاف وقت دانسته و برای تبدیل شدن به فرد ایده آل فشار بیش از حدی به خود وارد میکنند.
2 از انتقاد میترسند و از شنیدن آن به هم میریزند.
3 از موفقیتهای به دست آمده خود خوشحال و راضی نیستند.
4 در انتخاب دوستان خود بسیار سختگیر بوده و معمولاً تنها هستند.
5 معتقدند همهچیز باید سر جای خودش باشد و همه باید منظم باشند.
6 از خود، اطرافیان و بهطور کلی از زندگی، توقعات زیادی دارند.
7 همواره در تکاپوی تبدیل شدن به بهترین فرد در بین اطرافیان خود هستند.
8 اگر کاری را که انجام میدهند طبق انتظاراتشان پیش نرود، در میانهی راه آن را رها میکنند.
9 دائماً خود را با دیگران مقایسه کرده و فکر میکنند به اندازه کافی تلاش نکردهاند.
و…
اگر شما هم بیش از نیمی از ویژگیهای ذکر شده را در خود احساس میکنید، بهاحتمال فراوان دچار کمال طلبی منفی هستید.
ریشهها و دلایل به وجود آمدن کمال طلبی منفی
ریشه آن بهاحتمال زیاد به دوران کودکی و نوجوانی ما برمیگردد. زمانی که احساس کردیم کافی نیستیم و بهاندازه کافی موردتوجه اطرافیان قرار نگرفتهایم، هیچوقت ازنظر دیگران کاری که انجام دادهایم لایق تشویق نبوده و بعد تمام عمر را برای جبران آن احساس بیارزشی و ناکافی بودن بهصورت افراطی تلاش میکنیم تا دستاوردهای عظیم به دست بیاوریم تا ازنظر دیگران ارزشمند باشیم و خودمان را به دیگران، پدر و مادرمان و گاهی به خودمان اثبات کنیم.
درنتیجه میتوان گفت کمال طلبی منفی گاهی اوقات از فقدان اعتمادبهنفس نشأت میگیرد.
چطور اعتماد به نفسم را بالا ببرم؟
درمان و کنترل کمال طلبی منفی
حقیقت این است که در مورد کمال طلبی منفی تاکنون هیچ درمان قطعیای پیدا نشده است؛ اما اگر دچار آن شدیم میتوانم با استفاده از پیشنهاداتی که در ادامه ارائه میشود آن را تا حدودی کنترل کنیم و بهبود بخشیم:
1 زندگی آگاهانه داشته باشیم و با علم به اینکه کمال طلبی منفی داریم یک سری رفتارها را برای بهتر شدن تمرین کنیم. پس نکته اول پذیرش این امر است که بدانیم دچار کمال طلبی منفی هستیم.
2 در هرلحظه آگاهی داشته باشیم؛ آگاهی به اینکه در این لحظه و در حین انجام این کار، دچار کمال طلبی منفی شده ایم و حال باید از روی عمد یک سری چیزها را در حد متوسط انجام دهیم.
3 سعی کنیم کارها را فقط در حد کفایت انجام دهیم نه با هدف ایده آل و بی نقص بودن.
4 تلاش کنیم با تفکر صفر و صد (همه یا هیچ) مقابله کنیم.
ابتدا باید به این مورد آگاه شویم و سپس آن را کنار بگذاریم. برای این کار باید سعی کنیم بهجای اینکه از همان ابتدای راه برای 100 درصد ایده آل تلاش کنیم، از 30، 50 یا 70 درصد هم لذت ببریم و بهمرور به سمت رسیدن به قلهی 100 درصد حرکت کنیم.
سخن پایانی
کمال طلبی به خودی خود هیچ مشکلی ندارد و یک ویژگی مثبت و متعالی انسانی است اما کمال طلب منفی کسی است که بهطور وسواسی میخواهد از همان اول همهچیز کامل باشد و حتی کوچکترین نقصی را قبول ندارد. حقیقت این است که برای داشتن یک ذهن آرام و زندگی سالم باید کمبودها و محدودیتها را هم بپذیریم و اگر به نقطهی 100 نرسیدیم خودمان را سرزنش نکنیم. باید یاد بگیریم خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم و موفقیتهای کوچک خود را جشن بگیریم. همچنین باید بدانیم که نیازی نیست از روز اول همهچیز عالی و بهترین باشد؛ بلکه باید به مرور به سمت کامل شدن حرکت کرد.
نویسنده: رضا قاسمی
شاید به این مقالات هم علاقهمند باشید:
چرا باید انگیزه بالایی برای مطالعه داشته باشیم و چطور آن را افزایش دهیم؟