از مهمترین و بهترین خصوصیات ذهن بشر این هست که توسط خود بشر قابل کنترل میباشد. حقیقتاً گاهی خود را گول میزنیم و برخلاف آنچه باید انجام شود عمل میکنیم. بعضی افراد گاه عادت به نقشه چینی زودهنگام در ذهن خود دارند تا هر کاری که آسان و راحتتر بود را برای انجام در اولویت قرار دهند و فرمول خود گول زنی بیشتر در این افراد کاربرد دارد و هیچگاه حتی در مواقع ضروری از تفریح روزانه خود نمیگذرند. نگران نباشید حتی اگر جز افرادی باشید که نمیتوانید از تفریح خود اجتناب کنید؛ با یک برنامه ریزی کاربردی میتوانید همه فرایندهای روزانه خود را به ثمر رسانید.
داشتن برنامه ریزی روزانه گامی هدفمند در پیشبرد کارهای روزمره است بهگونهای که از اولین مسئله که گمراهی و به دنبال آن هدر دادن ساعات زندگی است جلوگیری میکند. پیشنهاد ما این است که برای شروع هر کاری دلیل محکم و چرایی دقیق انجام آن را مشخص کنید و راهحل و چگونگی عملی کردن آن را نیز گامبهگام اجرا کنید. همیشه سختکوشی تضمینکننده موفقیت صد درصد شما نیست، سعی کنید هوشمندانه عمل کنید.
از برنامه ریزی چه میخواهید؟
بهطور معقولی دستهبندی و زمانبندی موارد کاری حجم زیادی از دغدغههای فکری هر شخصی را کمتر میکند. پس بهتر است که قبل از شروع رقابتتان با یک روز جدید، حرکت مهره شطرنج خود را از قبل تعیین کنید. برنامه درست و کارآمد، هدف مشخص و مقصد حرکت را بهطور دقیقی نشان میدهد. اگر به دنبال کسب علم یا کسب درآمد یا هر چیز دیگری هستید آن را بیان کنید و دلایل محکم و قاطعانهای برای شروع بیاورید که از انجام آن اجتناب نکنید. در ادامه سعی کنید خوب بنویسید تا بهتر متوجه شوید چه کاری میخواهید انجام دهید و هدفتان از برنامهنویسی چیست.
چگونگی نوشتن برنامه از ضرورتهاست. اگر در هفته اول دراجرای آنچه مینویسید و آنچه باید عمل کنید به مشکل خوردید جای نگرانی نیست؛ بهطورمعمول در ابتدا باید اطلاعاتی از روال شخصیتی خودتان در مطالعه یا انجام هر کار دیگری به دست آورید و بعد مطابق میزان انرژیتان و توانیتان آن کار را بهمرور انجام دهید. هیچچیز یکشبه به دست نمیآید. پس بهطور دقیقی برای خود دلایل برنامهریزیتان را مشخص کنید و بدانید که آن هدف در کدام مرحله از اولویتهای شماست، سؤالات کلیدی از خود بپرسید؛ آیا بهموقع انجام ندادن آن کار به زندگی شما لطمهای وارد میکند؟ انجام چه کاری حیاتیتر و ضروریتر است؟ چرا نیاز به ایجاد یک برنامه عملکردی دارید؟ برآوردی از همه این مسائل برای خود داشته باشید و تصمیمگیری کنید…
اگر بخواهید بدون برنامه ریزی پیش بروید، به تبع درگذر زمان اثرات منفی را بر روی نتایجتان احساس میکنید؛ نتایجی از قبیل مواردی که ذکر خواهد شد در زندگی روزمرهتان افزایش میابد:
_نبود بودجهبندی درست در استفاده از زمان و کشتار بیشتر زمان
– استرس بیوقفه و ترس از عقبماندگی و عدم پیشرفت و مزاحمت افکار منفی
_سردرگمی و پناه بردن به اعمال فرعی که برای شما هیچ مزیت و نتیجه مثبتی ندارد
_ عدم اعتماد به خود و کاهش توانایی فردی و کاهش اعتمادبهنفس
چرا باید یک برنامه منظم و از قبل تعیینشده داشته باشید؟
داشتن برنامه به تعیین هدف و موضوعات موردعلاقه شما و مهمتر کنترل زمان شما کمک میکند. هدفی که شفافتر باشد راه رسیدن به آن میسرتر است.
1- یک برنامه درست و از قبل حسابشده به شما کمک میکند چالشها و موانع کاریتان را بشناسید تا احتمالات و مسیرهای بیشتری را برای رسیدن به سرانجام کاریتان در نظر بگیرید.
2- با حرکت در راستای یک برنامهریزی، خود را بیشتر کشف خواهید کرد. اینکه چقدر پشتکار لازمه را دارید یا پایبندی شما به اهدافتان را نشان میدهد. قطعاً میزان تلاش شما و پایبندی شما به آن هدف، میزان لایق بودنتان برای آن جایگاه را بازگو میکند.
3- در یک برنامه کاربردی عادتهای خوب یا بد زندگیتان بیشتر موردتوجهتان خواهد بود و راحتتر برای اصلاح یا تقویت آنها میتوانید اقدام کنید. هر عملی را که تأثیر منفی در روند رشدیتان داشت را از بین ببرید و از هر لحاظ کمیت و کیفیت زندگیتان را افزایش دهید.
4- کیفیت زندگیتان را وقتی میتوانید افزایش دهید که یکنواخت نباشید و در هر کاری اعم از برنامهریزیتان انعطافپذیر باشید و خلاقیت در اجرای کاریتان داشته باشید.
5- از چراییهای مهم برنامه داشتن کمک در راستای مدیریت زمانتان و نظم و هدفمندی در عملکردتان است. باوجوداین ویژگیهای مثبت شما قدرت کاری خود را ارتقا میدهید.
چگونه میتوان شروع کرد؟
شاید این سؤال را از خود بپرسید که «برای نوشتن برنامه از کجا باید شروع کنم؟»
همانطور که قبلتر گفته شد اگر میزان درصد اجرایتان در هفته اول مطابق خواسته شما نبود نباید بیانگیزه شوید چراکه اولین گام همیشه سخت و اما پر از دستاورد است. برای بالا رفتن از نردبان مسیرتان قدمهای تعیینشده و آرام بردارید تا مبادا از مسیر منحرف شوید و سقوط کنید. در ادامه سعی کنید مراحل گفتهشده را طی نوشتن برنامه رعایت کنید تا نتایج مطلوبی بگیرید.
یک هدف خوب، خود راهنمای مقصدتان است
از آیینه شفاف خیالتان به آینده سفر کنید و محل و میزان رضایتتان از چیزی که میخواهید داشته باشید را ببینید و پرچم سفید برد را در آنجا قرار دهید تا آن را به دست آورید. اگر با تعیین یک هدف و چرایی محکم برای انجام آن کار، هدفتان را خوب توجیه کنید، از پس هر چگونگی بر خواهید آمد. در گام بعدی راه و روشهای رسیدن به هدف را بازبینی کنید. بیگدار به آب نزنید و همه بایدها و نبایدها و نتایج مثبت و منفی مسیر را بسنجید. از افرادی که قبلتر از این مسیر با موفقیت عبور کردند نیز میتوانید کمک گیرید تا با شاخصهای کاملتری به مقصد برسید.
بعد از تعیین هدف و راه رسیدن به آن، شروع کنید و با تمام نیرو حرکت کنید
در لحظه کار خود را اجرایی کنید و آن را به بعد موکول نکنید. متکی به تواناییهایی باشید که کسب کردید. مشکلات و موانع راه را پیشبینی کنید تا بعدتر دچار درگیری ذهنی نشوید. یک برنامه کاربردی در همه حال شما را از لحظات بعدی آگاه میکند پس اگر در پیشبرد اهدافتان به مشکل خوردید طی یک نتیجهگیری عقلانی سعی کنید یک پیشبینی از اتفاقات قابل رخداد داشته باشید. اگر از برنامه عقب ماندید برنامه جبرانی برای خود بگذارید. درواقع قدرت واقعیتان را زمانی مییابید که با برش موانع سر راهتان، شمشیر ایمانتان را تیزتر میکنید.
اگر مجبور به تغییر برنامه شدید حتماً آن را صلاح کنید
گاه خستگی و شکست در لباس خیالاتی از جنس موفقیت خود را پنهان میکند تا از واقعیتی که در آن هستید فاصله بگیرید. در مسیر واقعیت حرکت کنید و از خیالات اجتناب کنید. در این مواقع تنها کار هوشمندانه تغییر مسیر است. برای رسیدن به یک مقصد هزاران راه وجود دارد. گاه باید از تنها راه مشهور و آسان که در عموم رایج است دور شد. همیشه 2+2=4 وجود ندارد؛ نگاهی هم به 8-4=4 و 3+1=4 و… اطرافتان بیندازید.
از شروع نترسید و هوشیار باشید و قورباغه زشت و بزرگتان را قورت دهید
سطل آشغال ذهنتان را خالی کنید و هر چیزی که تمرکزتان را به هم میزند دور بریزید. تنها کافی است دغدغههایتان را روی کاغذ پیاده کنید. شروع کنید و صلاحیتتان را بیشازپیش به خود و دیگران اثبات کنید. قورباغه شما همان سختترین کاری است که باید انجام دهید. از انجام آن نترسید و طبق مواردی که گفته میشود عمل کنید.
کمالگرایی را در حین برنامه ریختن از خود دور کنید
نیازی نیست خود را محدود کنید یا در پهنه وسیعی از کارها خود را غرق کنید پس میانهرو باشید و همانطور که گفته شد انعطافپذیری را در برنامه راهبردیتر خود بهکارگیرید.
کمال طلبی منفی و راه رهایی از آن
هدفهایتان را به قسمتهای کوچک تبدیل کنید تا در برنامهتان گنجانده شوند و بهخوبی اجرا شوند
تصور کنید در مدتزمان معینی مثل دو هفته باید کاری را به اتمام برسانید، حال باید اجزای کاری خود را به بخشهای کوچک تبدیل کنید تا بهطور دقیق به همه مسائل جزئی بهخوبی رسیدگی نمایید و در انتهای دو هفته وقتی به بخشهایی که کنار هم قرارگرفتهاند مینگرید نمای تکمیلی از هدفتان خواهید دید. از لازمههای یک برنامه کاربردی این است که اولویت بندی و میزان اهمیت هر کاری را از قبل مشخص کنید. برای این کار اهداف خود را در چهار دسته مشخص تقسیمبندی نمایید، بهگونهای که در گروه اول که موارد مهم و ضروری قرار میگیرند باید در اسرع وقت به انجام رسند و گروه دوم کارهای مهم قرار میگیرند و در ادامه کارهای ضروری و در گروه آخر خود اعمال غیرضروری و غیر مهم را قرار دهید که زمان بیشتری برای انجامشان دارید. در مرحله بعد با توجه به مشخص کردن میزان اهمیت آن هدف، از جهت بازه زمانی میزان طول عمر آن هدف را موردتوجه قرار دهید، مثلاً در یک دوره بلندمدت یا میانمدت یا کوتاهمدت میتوان آن کار را عملیاتی کرد.
در گام بعدی ماهیت هدفتان را بررسی کنید، رسمی است یا غیررسمی
در رابطه با سطوح ماهیتی میتوان گفت اگر بنا هست آزمونی بدهید یا یک پروژه کاری را به انجام برسانید باید در زیرگروه رسمی قرار گیرد و زمان بیشتری صرف انجام آن اختصاص دهید تا نتیجه مطلوبی بگیرید و هرعمل دیگری که مرتبط با خود شخص و تفریح و… باشد غیررسمی محسوب میشود. با توجه به این ساختار و نظم، در آفرینش یک برنامه خوب موفق خواهید بود.
سخن پایانی
در آخر باید متذکر شد که داشتن برنامهریزی بهموقع و دقیق شمارا از مهلکه گمراهی نجات میدهد. درعینحال باید به این موضوع توجه داشت که اجرای برنامه در بلندمدت تبدیل به یکی از عادات مثبت شما میشود، هرچند که اثربخشی آن ممکن است در کوتاهمدت به چشم نیاید. پس کوتاهی نکنید و ستاره موفقیتتان را در کهکشان بیپایان آرزوهایتان بیابید.
نویسنده: زهرا عاشوری